خلأ نظریه سازی و گردشگری ایرانی

به گزارش مجله صادق ویلا، این گزاره که ایران در رده کشورهای نخست دنیا در دارا بودنِ جاذبه های گردشگری است، مورد اذعان و پذیرش همه دنیایان است؛ و این که، صنعت گردشگری در ایران از ظرفیت های بسیار بالایی برای رشد و توسعه برخوردار است. بر اساس گزارش WTO، ایران رتبه دهم جاذبه های فرهنگی و تاریخی و رتبه پنجم جاذبه های طبیعی را در دنیا دارا است. اما شوربختانه از این جهت که به لحاظ بهره برداری در رده های آخر جدول قرار گرفته است، نوعی یأس و ناامیدی گریبان جامعه گردشگری را فراگرفته است. این در حالی است که قرار است در چشم انداز بیست ساله کشور دو درصد از گردشگران دنیای جذب ایران شوند. رقمی که از دیدگاه دبیرکل سازمان دنیای دنیا گردی هرچند جاه طلبانه، اما شدنی است.

خلأ نظریه سازی و گردشگری ایرانی

اکنون و در میانه این دو سوی داشته های دنیاگردی و تعداد کم دنیاگردان ایران، این پرسش بنیادین پیش می آید که چرا چنین است و ایران نتوانسته به صندلی شایسته خود در مواهب دنیاگردی دست یابد. از نگرگاه کارکردگرایانه، کارشناسان به بعضی از چالش ها و موانع فراروی عدم توسعه صنعت دنیاگردی ایران پرداخته اند؛ که درست و قابل تامل و پذیرش است که مهم ترین آن، وجود بروکراسی طولانی و چندلایه برای بهره مندی جوامع تحت پوشش این وزارتخانه و به ویژه پیشِ روی سرمایه گذاران است. به همین دلیل طی پژوهشی که از سوی چند تن از استادان و پژوهشگران دانشگاه تهران انجام شده، 22 مسئله عمده صنعت دنیاگردی ایران در چهار دسته مسائل دولتی، مسائل بخش خصوصی، مسائل سطح ملی، و مسائل سطح دنیای واکاوی شده است. اما واقعیت این است که چنین مسائل و چالش هایی بیش از همه، کارکردی و ملموس و اداری است و بیش تر آنالیز مسائل دنیاگردی ایران نیز از همین نگرگاه بوده.

اما از نگرگاه نظری، چالش مهم و عظیم دنیاگردی ایران این است که ایران چنان که درخور است نتوانسته، با بهره گیری از قابلیت های دنیای امروز، زبان و ادبیات سازی و فراتر از آن نظریه سازی نموده و گروه های مرجعِ داخلی و خارجی را قانع کردن کند. به عبارت دیگر، هژمونی را نخست در تعداد بیش تر دنیاگرد ورودی به کشور ندانیم، بلکه چه کار بایستی می کردیم و یا کنیم که دنیاگردان داخلی و خارجی با زبان و ادبیات و نگاه ما را ببینند؟

برای پاسخ به این پرسش های فراروی دنیاگردی ایران، نخست بایستی به مبانی نظری آن توجه داشته و در آن ها تدقیق کنیم. که از آن جمله می توان به دنیا شمولی دنیاگردی ایران اشاره نمود. ایران از دیرباز یکی از جوامع تمدن ساز و فرهنگی بوده است. بنابراین همه پدیده ها و انواع فرهنگی ایرانیان چه پیش و پس از ورود اسلام به ایران، ذاتی فرهنگ آن است. از این رو، وقتی می گوییم فرهنگ، همه ویژگی ها و اجزای آن مانند ایدئولوژی پذیری- انسان گرایی(انسان کامل)- مدینه فاضله- کاپیتالیسم(سود مشروع)- و... را درنظر داریم؛ هرچند بعضی از چنین ویژگی هایی را در شمار ادبیات دنیای با معانی خاصی بدانیم. در حالی که یکی از الزامات نگرگاه نظری همین است که ما را وامی دارد دست کم واژگان و اصطلاحات موجود را بومی سازی کنیم. پس، مهم ترین چالش اساسی دنیاگردی ایران، عدم توجه به نظریه پردازی است. یعنی نتوانسته ایم عرضه ای نظری داشته باشیم تا بتوانیم برداشتی عملی کنیم.

برای نمونه، در بیانِ انسان گرایی دنیاگردی ایران، می توان استدلال کرد که تمدن و فرهنگ ایرانی همیشه در جست وجو انسان کامل و راه یافتن به ایده و آرمان متعالی بوده است. این موضوع، از مشخصات فرهنگ ایرانی در همه ادوار بوده است. اصالت انسان نه در تعریف اگزیستانسیالیستی، که موعودگرایی و انسان دنیای فارغ از رنگ و نژاد و بوم. و چون این ویژگی طبیعتا مورد پذیرش و اقبال دنیایان است و از دیگر سو، در مواریث فرهنگی و صنایع دستی و هنرهای سنتی ایرانی بسیار نمایان است، همین ویژگی می تواند دست آویز نظریه پردازی و در ادامه، عملیاتی کردن آن گردد. به عبارت دیگر، دیگر معرفیِ صرفِ جاذبه های دنیاگردی کشش برای جذب و جلب دنیاگردان حتی داخلی را ندارد؛ بلکه دیگر این روینمودها و دنیا نظری اند که جاذبه ها را به دنیاگردان معرفی می نمایند.

با درنظرداشت چنین مفروضاتی، به این پرسش پاسخ می دهیم که آیا مصداق و مصادیقی برای نظریه پردازی داریم؟ صدالبته آری. مهم ترین آن در دنیا اسلام برند حلال است. این برند در دنیاگردی بیش از همه برآمده از یک پشتوانه نظری و آکادمیک و پژوهشی است آن گاه یک اقدام در حوزه دنیاگردی. و این گونه است که دنیاگردان خارجی در کشورهای اسلامی، دنیاگردی را از منظر متولیان اسلامی دنیاگردی می بینند؛ آن ها دریافته و پذیرفته اند که همه و یا بخش قابل ملاحظه نمودهای فرهنگی از جمله دنیاگردی در کشورهای اسلامی با دین و مذهب عجین است. بنابراین در کشورهای اسلامی و به تبعِ آن در ایران، امرِ دنیاگردی عجین با دین است. هرچند در همین نظریه دنیاگردی حلال هم می توان آن را برای ایران، بومی سازی نموده و تعریف و دیدگاه خود را حاکم بر آن کرد.

بهر روی با احترام به تمامی زحماتی که مسئولین و متولیان دنیاگردی کشور به دوش کشیده و می کشند، یک بار دیگر تاکید می گردد که کشور ایران بیش از همه، احتیاج به دنیاگردی ایرانی دارد تا دنیاگردی ایران.

*کارشناس دنیاگردی و مدیر کاخ موزه گرگان، استان گلستان

منبع: میراث آریا
انتشار: 18 شهریور 1399 بروزرسانی: 6 مهر 1399 گردآورنده: sadeghvilla.ir شناسه مطلب: 425

به "خلأ نظریه سازی و گردشگری ایرانی" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "خلأ نظریه سازی و گردشگری ایرانی"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید