برخوردهای بازدارنده سینما را منزوی می نماید، بی توجهی به هنر در قم
به گزارش مجله صادق ویلا، خبرنگاران - گروه استان ها: کم پیش می آید که با یک ذهنیت قبلی و برای تهیه گزارشی از پیش مشخص شده برویم اما با یک موضوع خاص و اتفاقی روبرو شویم. سید جواد جلالی نژاد را به صورت اتفاقی در نمایشگاه منوباز (نمایشگاه تخصصی صنعت رستوران، غذا و شیرینی استان قم) دیدم. آن جایی که پیتزا و بسیاری از غذاهای ساندویچی را به عنوان غذای سالم به خورد مردم می دادند.
واقعاً هم سوژه دندان گیری هم در این نمایشگاه که بیشتر به کشکول صنوف مختلف شبیه بود، وجود نداشت..... به هرحال هر بازیگری که در فیلم محمد رسول الله(ص) نقش داشته هرچند کوتاه و کم رنگ، پررنگ دیده می گردد. چون تجربیاتی کسب نموده که در هر فیلمی به دست نمی آید.
جلالی در غرفه هیئت مدیره انجمن صنفی مجتمع های گردشگری نشسته بود. وقتی از علت حضورش در چنین فضایی پرسیدم، گفت شغلش در حوزه گردشگری است و دلش هم با سینما. البته ترجیح دادم حرف دلش را بشنوم و از حال و هوای ناکوک هنر هفتم حرف بزنیم. اتفاقاً گپ ما هم جدی و چند وجهی شد و چاشنی چالشی هم داشت. گفت و شنودی که ماحصل آن در زیر می آید:
*طبق معمول این نوع مصاحبه ها در خصوص سابقه سینمایی خود بگوئید؟
من از همان دوران کودکی به کارهای نمایشی و بازیگری علاقه داشتم و حتی این نوع علاقه را توانستم با 17 و 18 سال سن در دوران دفاع مقدس برای رزمندگان به نمایش بگذارم.
به طور حرفه ای هم از سال 75 دوره های بازیگری را زیر استادانی مانند خسرو بامداد و کاظم نظری گذراندم و از همان سال ها هم میان برنامه های تلویزیونی در قم داشتم. تا الان هم در کارهای سینمایی و تئاتری و تلویزیونی زیادی نقش های بزرگ و کوچک داشتم. از جمله در سریال همه خانواده من داریوش فرهنگ، تله فیلم سید الشهدا آقای سیادت، دوران عاشقی آقای رئیسیان و چند تله فیلم و فیلم کوتاه دیگر... آخرین فیلم من هم حضور در فیلم ربوده شده آقای بیژن میرباقری است.
*با این تفاسیر شما از بازیگران قدیمی سینما هستید اما چرا به اندازه تاریخچه فعالیتتان مشهور نیستید؟
بله حرف شما را قبول دارم. چرا که از سال 77 تا 85 یک دوره فترت برایم رخ داد و من وارد صنعت گردشگری شدم؛ اما دلم تاب نیاورد و دوباره برگشتم به سمت علاقه ام. هرچند هنوز شغل اصلی من بازیگری نیست. اصلاً بازیگری برایم شغل نیست و هیچگاه برای امرار معاش بازیگری نکردم و نخواهم کرد.
*لطفا کمی درباره نقشتان در فیلم محمد رسول الله شرح دهید؟
در فیلم محمد رسول الله نقش کارگزار ابولهب و برده فروش را بازی کردم. در این فیلم نقش اصلی و فرعی چندان مهم نبود. چون آقای مجیدی و گروه کارگردانی وسواس و حساسیت خاصی برشکل دریافت و درست از آب در آمدن فیلم داشتند. یکی از ویژگی های منحصر به فرد این بود که در این فیلم تمام عوامل و بازیگران قبل از آغاز فیلمبرداری اصلی مدتی در لوکیشن مکه مشغول تمرین و بخصوص بازیگران زندگی در محیطی کاملاً متفاوت را تجربه کردند.
آقای مجیدی می خواست بازیگران فیلم کاملاً در این نقش ها باور پذیر باشند به همین دلیل هر روزه تمام بازیگران با لباس های صحنه در شهر مکه زندگی می کردند و به کارهای مختلف مثل آهنگری، کسب وکار در بازار، چوپانی، ساربانی و... با این روش که در سینمای ایران سابقه ای نداشته بازیگران موقع ایفای نقش حرکات و نوع رفتار و ری اکشن آن ها از زندگی امروزی فاصله می گرفت و باور پذیری نقش نزدیک تر می شد.
با اینکه قم نه امکانات سینمایی خاصی دارد و نه اصلاً کاراکتری دارد که بتواند آبشخور مسائل سینمایی و نمایشی باشد؛ اما می بینیم هنرمندان خوبی در عرصه های مختلف سینمایی و نمایشی دارد و آثار فاخری هم در این زمینه فراوری نموده است. آیا نظر را قبول دارید؟
بله حرف شما کاملاً درست است. نه تنها در قم استعدادها و آثار خوبی داریم. بلکه مدیران هنری شاخصی هم در سطح کشور مطرح هستند و فعالیت می نمایند. مگر می گردد در عرصه ملی از نقش مهم آقای حسین پارسایی در کسوت مدیریت نمایش های خانگی و مستند و کوتاه بگذرذ. ضمن اینکه در عرصه مدیریت موسیقی کشور آقای خبری را داریم که اصلیتی قمی دارد.
*با این تفاسیر چرا هنرمندان قمی اغلب به تهران مهاجرت می نمایند و خبری از حمایت مدیران قمی زاده کشوری شده از هنر و هنرمندان قم نیست؟
واقعیت این است که هنرمندان قمی به این نتیجه رسیده اند که شهرشان جای رشد و تعالی ندارد و برای ماندن و دیده شدن باید راهی تهران شوند. در قم به مباحث هنری توجه نمی گردد. اغلب مسئولان استان هم دیدگاه مثبت و پیش فراینده و اولویت داری به هنر ندارند. محدودیت ها و بعضاً بعضی تنگ نظری ها هم مزید بر علت شده است.
به طور مثال تا چند سال پیش خانم های بازیگر اجازه حضور در سن نمایش نداشتند و محدودیت هایی بود. هرچند الان بهتر شده اما هنوز هم محدودیت هایی هست. اصلاً در قم کاری که موضوعیت مذهبی نداشته باشد، جایی ندارد و اگر گوشه چشمی هم به هنرهای نمایشی می گردد تنها به متن و فیلم نامه های مذهبی است. بسیاری از هنرمندان قمی از روی ناچاری اقدام به مهاجرت می نمایند. با این اوضاع مسئولان کشوری هم دلیلی برای حمایت همه جانبه نمی بینند.
*با شرحی که شما درباره سوابق کاری تان دادید جنابعالی جزو بازیگران متعهد و مذهبی هستید. حالا از نظر یک بازیگر متعهد که رزمنده دفاع مقدس هم بوده. آیا سینمای ایران دچار ابتذال و انحطاط اخلاقی و فرهنگی است؟
به نظرم نباید این قدر به این مباحث دامن بزنیم. در هر صنفی خوب و بد باهم است و هیچ چیز هم مطلقاً سیاه و سفید نیست. باید به یک نکته خیلی مهم توجه کنیم. من منکر بعضی از حواشی و مسائل اخلاقی در سینما نیستم؛ اما پیشنهاد می کنم به این قضیه دوساحتی نگاه کنیم؛ یعنی سینما یک پشت صحنه دارد و یک متن صحنه. مطمئن باشید اگر مسئله ای هم وجود در پشت صحنه است.
موضوع اصلی این است که ساحت سینمای ایران در مقایسه با سینمای دنیا عاری از هرگونه رفتارهای مبتذل و زننده است. البته دوست دارم یک موضوع دیگر را مطرح کنم.
معتقدم هر قدر که عرصه را بر هنر و هنرمندان تنگ کنیم، نتایج بدتری گریبان ما را می گیرد. نباید با فضای پلیسی و فشار و رفتارهای تحقیرآمیز سینماگران را محدود و مأیوس کنیم. بالاخره ما همه مسلمانیم و دوست داریم شئونات اخلاقی و اسلامی جامعه حفظ گردد؛ اما اگر به جذابیت و تنوع پذیری سینما توجه نکنیم، نتایج ناخوشایندتری دارد.
کاری نکنیم که تعداد سینما روهای ما کم گردد و جیب سینماگران خالی بماند و از طرفی جیب عده ای دلال پر گردد. کاری نکنیم که خوراک هنری ما را عده ای مغرض غربی و غرب زده تأمین نمایند. سینما انعطاف می خواهد. خیلی دوست دارم نگاه همه ما به سینما بازدارنده و خشک نباشد... خیلی...
*البته آقای جلالی همه تقصیرهای نرفتن مردم به سینما را نباید گردن بی توجهی مسئولان و منتقدان سینمای ایران انداخت.
نه! اگر مردم به سینما کم می فرایند و بعضی هم اصلاً نمی فرایند به این دلیل است که در سینما قهرمان سازی نمی گردد. ضعف فیلم نامه داریم و بازی ها و تکنیک های تصویری و.... اشکالاتی دارد. ولی معتقدم بعضی فیلم ها را تنها باید در سینما دید.
چرا باید فیلم محمد رسول الله(ص) که چند ده میلیارد تومان هزینه داشته تا به الان تنها 15 میلیارد تومان فروش کند. زحمات بی نظیر و شاهکار آقای مجیدی را تنها باید در سینما دید. واقعاً حق فیلم های فاخر این نیست که با حق انتشار و به شکل سی دی های بی کیفیت دیده شوند.
*فیلم محمد رسول الله(ص) چه برگی به فرهنگ ایرانی - اسلامی ما اضافه نموده. اصلاً توانسته فرایندی باشد که جریان ایجاد کند؟
عده ای چماق دست گرفته اند و بر سر سازندگان این فیلم می کوبند که ای داد توی این فقر و فلاکت سینما و بی توجهی ارشاد به دیگر هنرمندان چرا میلیاردها تومان را صرف یک فیلم آن هم از نوع سفارشی اش نموده اید. در حالی اصلاً متوجه نیستند این هزینه مثلاً گزاف صرف خرید یک سری تجهیزات پیشرفته سینمایی برای کشور شده؛ صرف ساخت یک شهرک سینمایی تاریخی - اسلامی شده که عمر مفید آن حداقل 30 سال تخمین زده شده است و به درد هر نوع فیلم مذهبی تاریخی می خورد.
از همه این ها مهم تر کسانی پا به عرصه سینمای ایران گذاشتند که کسی فکر نمی کرد روزی پا به ایران بگذارند؛ اما نه تنها آمدند و در ساخت فیلم یاری کردند. بلکه تمام تجربیات و هنردنیای خود را در اختیار دستیاران ایرانی خود گذاشتند.
همانطور که می دانید گروه های فیلم برداری، موسیقی، تدوین این فیلم از هنرمندان سرشناس دنیای هستند؛ مثلاً ویتوریو استورارو به عنوان فیلم بردار به تنهایی صاحب سه جایزه اسکار است اما آقای مجیدی با زیرکی آقای خضوعی را در کنار ایشان گذاشتند تا از تجربیات این مرد پرآوازه تصویربرداری استفاده کند.
در بخش های دیگر هم همین برنامه برپا بود و درکنار هر یک از گروه خارجی یک گروه داخلی هم همکاری و همراهی می کرد. اگر کسی هنرمند و هنرشناس باشد می داند ارزش این تجربیات برای سینمای ایران خیلی بالاتر از ریال و دلار است.... حالا نباید به حال کسانی علم ولخرجی در فیلم را دست گرفته اند تأسف خورد.
*واقعاً هویت آن عده ای که به عنوان هنرمندان مستقل بیانیه ای بدون اسم و امضاء علیه فیلم و آقای مجیدی صادر نموده بودن معین نشد؟
نه! حداقل برای من که روشن نیست. به قول آقای بیژن میرباقری(نویسنده و کارگردان) در سینمای ما خیلی ها مدعی مستقل بودن دارند و از هرکدامشان هم سئوال می کنیم آیا در تنظیم و تأیید بیانیه نقش داشته اید، انکار و اصل بیانیه را تقبیح می نماید.
*دقیقاً چه تیپ افرادی از آقای مجیدی انتقاد می نمایند؟
البته نباید به همه انتقاد و نظرات با یک چشم نگریست و همه آن ها را مردود و مغرضانه دانست؛ اما عده ای هستند کاملاً چشم بسته و از روی معرض انتقاد می نمایند. خوشبختانه چون این فیلم تاثیرگذار و چشمگیر بوده، مخالفان داخلی و خارجی بسیاری دارد. در خارج از کشور گروه های افراطی و همچنین بعضی از علمای دانشگاه الازهر که آن ها قبل از دیدن فیلم فتوا داده و به زعم خودشان نسخه فیلم را پیچیده اند.
بعضی از وهابیت عربستان که به نظر من آن ها حس ناسیونالیستی نسبت به پیامبر اکرم دارند و تصورشان این ست که پیامبر فقط به آن ها تعلق دارد، سرو صدا می نمایند.
در داخل هم عده ای واقعاً مغرضانه اظهار نظر می نمایند و بودجه ای را که صرف این فیلم شده است را مورد انتقاد قرار می دهند در صورتی که عمده بودجه این فیلم صرف تجهیزات سینمایی شده که طبیعتاً به بدنه سینمای ایران تزریق می گردد و همچنین هزینه ساخت لوکیشن ها شده است که آن هم سرمایه سینمای ایران محسوب می گردد و تبدیل به شهرک سینمایی دنیا اسلام شده است که فیلم هایی از این دست در این شهرک فراوری گردد.
عده ای هم با فیلم رسالت مصطفی عقاد مقایسه می نمایند که این مقایسه کاملاً اشتباه و غیر حرفه ای است. فیلم رسالت به مقطعی از زندگی پیامبر با قرائت مخصوص خودشان پرداخته و فیلم محمد رسول الله(ص) آقای مجیدی در مقطعی دیگر و با قرائت دیگر ساخته شده است.
*پس با این تفاسیر حذف این فیلم از فهرست جایزه اسکار از روی غرض ورزی و سیاست گرایی است؟
شک نکنید. این فیلم از لحاظ ساختار و محتوا کاملاً حرفه ای ساخته شده است. آقای ویتوریو استورارو می گفت برای آنالیز ابعاد فیلم برداری این فیلم با بعضی از بزرگان و خبرگان تصویربرداری جلسه ای داشتم که همگی از خوش ساختی و هنر تصویری آن تمجید کردند. مطمئن باشید اگر جوایز اسکار سیاسی نبود، فیلم تاکسی جعفر پناهی هیچ جایی در آن نداشت!
*به نظر شما چرا سینمای ایران در عرصه جریان های تاثیرگذار دنیای، به معنای کامل و مستمر حرفی برای گفتن ندارد و تنها جرقه هایی هستند که گاها به چشم می آیند؟
البته نباید از سیاسی کاری و نگاه تنگ نظرانه کارگزاران سینمای دنیا به سینمای ایران چشم پوشی کرد؛ اما واقعیت این است که شرایط سینمای ما با سینمای دنیا فرق می نماید. ما اصولی داریم که باید به آن احترام بگذاریم؛ مثلاً اگر در یک فیلم ایرانی پسری بخواهد مادرش را بعد از سال ها ببیند، بازیگران ایرانی نمی تواند آن چیزی را که در واقعیت اتفاق می افتد را بازی کند.
مجبور می گردد حس خود را طوری دیگری نشان دهد. در حالی این تیپ رفتارها اصلاً برای خارجی ها قابل هضم و قبول نیست و ارتباط حسی با مخاطب برقرار نمی گردد و فیلم ایرانی به ناحق دیده نمی گردد. با این مثال به این نتیجه می رسیم که بازیگران ایرانی در انعکاس زبان بدن به ببینده معذوریت دارند؛ بنابراین یکی از دلیل عدم ورود به سینمای دنیا تفاوت در اصول و اخلاق است.
*حرف پایانی؟
نه خیلی ممنون از وقتی که گذاشتید؛ اما بازهم تأکید می کنم که باید در حوزه سینمایی نگاه مثبت و انعطاف پذیر داشت تا عرصه برای سینماگران و هنرمندان باز گردد و راه پیشرفت و تعالی یکی از مهم ترین حوزه های فرهنگی کشور میسر گردد.
منبع: خبرگزاری مهر