مراقب خطاهای ذهنت باش!

به گزارش مجله صادق ویلا، علم روان شناسی از پیچیده ترین و وسیع ترین علوم و متشکل از زمینه های تخصصی کوچک تر است. محققان روان شناسی از گذشته تا به امروز در زمینه های مختلف روانشناختی آزمایش های متعددی انجام داده و بسیاری از فرضیه ها و نظریه ها را اثبات یا رد نموده اند. با این که هر سال هزاران تحقیق و آزمایش در این حوزه از علوم انجام می گردد، تعداد انگشت شماری از آنها اثر عمیق و الهام بخشی روی این علم گذاشته است.

مراقب خطاهای ذهنت باش!

به گزارش خبرنگاران به نقل از روزنامه خبرنگاران، نتایج این آنالیز ها علم روان شناسی را چند گام بیشتر به جلو برده و یاری شایانی به تشخیص بسیاری از روابط اجتماعی و تعاملات انسان با یکدیگر نموده است. البته بعضی از این آزمایش های روان شناسی خطرناک و غیراخلاقی بودند و این روز ها محققان اجازه اینگونه تحقیقات را ندارند. اما آزمایش های دیگر حد و مرز ها را نگه داشته و با درستی اجرا شده اند. در ادامه 6 نمونه از این آزمایش های الهام بخش را آنالیز می کنیم.

آزمایش نوازنده ویولن در مترو (آنالیز توجه ناظران) (سال 1386/ 2007)

محقق: واشنگتن پست

این آزمایش جالب را کارکنان نشریه واشنگتن پست انجام دادند. آن ها می خواستند بدانند مردم چقدر به اطراف خود توجه نشان می دهند.

هنگام آنالیز قرار شد جاشوآ بل نوازنده معروف ویولن، رهبر ارکستر ایالات متحده آمریکا و برنده جایزه گرمی، جلوی ورودی مترو ایستاده و نوازندگی کند. این نوازنده فقط دو روز قبل از اجرا در مترو، برنده جایزه گرمی شده بود و تمام بلیت های کنسرت او با قیمت 100 دلار فروخته شده بود. او در مترو یکی از پیچیده ترین قطعات موسیقی را نواخت که تا آن موقع ساخته و با قیمت 5/3 میلیون دلار فروخته شده بود. در مدت زمان 45 دقیقه، فقط شش نفر لحظه ای کنار او ایستادند تا این اجرا را تماشا نمایند. حدود 20 نفر هم بدون این که صبر نمایند و کار او را ببینند به او پول دادند و رفتند. او در آن روز توانست 32 دلار کسب کند. این آزمایش که بخشی از یک آزمایش اجتماعی بود، درک، توجه، ذائقه و اولویت های مردم یک جامعه را آنالیز می نماید. یکی از ستون نویسان واشنگتن پست می گوید: آیا زیبایی می تواند در یک مکان پیش پا افتاده و زمان نامناسب، خود را نشان دهد؟ البته بعضی از سوال های دیگری که در این آزمایش مطرح شد، این بود که آیا ما زیبایی را درک می کنیم و کمی تأمل نموده و به آن توجه نشان می دهیم؟ آیا در هر مکانی که باشیم می توانیم استعدادی را کشف کنیم؟ این آزمایش نشان داد بسیاری از افراد جامعه به آنچه در محیط اطرافشان می گذرد توجه ندارند.

آزمایس عروسک بوبو (سال های 1340 تا 1342/ 1961 تا 1963)

محقق: دانشگاه استنفورد

اوائل دهه 1340 در خصوص این که کدام یک از عوامل ژنتیک، محیطی و یادگیری اجتماعی در تربیت و پرورش کودک مؤثر است موضوع مورد بحث افراد بیشماری بود. البته این بحث همچنان در قالب طبیعت یا تربیت ادامه دارد.

آلبرت باندورا محققی از دانشگاه استنفورد برای اثبات این که رفتار انسان عمدتا ناشی از تقلید اجتماعی است و نه ژنتیک، آزمایش عروسک بوبو را انجام داد. او هنگام این آزمایش، بچه ها شرکت نماینده در آزمایش را به سه گروه تقسیم کرد: برای یک گروه از بچه ها فیلم ویدئویی پخش کرد که در آن یک بزرگسال (یک بار مرد و بار دیگر زن) با یک عروسک بوبو، رفتار تهاجمی و خشنی دارد؛ برای گروه دیگر از بچه ها فیلمی را پخش کرد که در آن یک بزرگسال رفتاری معمولی دارد و با عروسک بوبو بازی می نماید و سرانجام گروه سوم از بچه ها را گروه کنترل نامید که فیلمی ندیدند.

بچه ها (به غیر از گروه کنترل) بعد از تماشای ویدئو در اتاقی در کنار عروسک بوبو قرار می گرفتند. محققان دریافتند آن دسته از بچه های که شاهد رفتار های خشن با عروسک های بوبو بودند، خودشان هم این رفتار ها را تکرار کردند. در حالی که گروه دوم چنین رفتاری از خود بروز ندادند. همچنین رفتار های تهاجمی در پسر ها بیش از دختر ها به نسبت 38/2 درصد به 12/7 درصد بود. ضمناًً رفتار های تهاجمی بچه ها از ملایم تا شدید متغیر بود. نتایج این آنالیز نشان داد پسر ها بیشتر از رفتار های تهاجمی مرد ها و دختر ها از زن ها تقلید می کردند. همچنین رفتار های تهاجمی پسر ها بیشتر فیزیکی و دختر ها کلامی بود. هیچ یک از این رفتار ها در بچه ها گروه کنترل که هیچ ویدئویی ندیده بودند مشاهده نشد. نتیجه این آزمایش نشان داد تربیت نقش مهمی در پرورش کودک دارد و این که بچه ها بیشتر تحت تاثیر رفتار های افراد همجنس خودشان قرار می گیرند.

آزمایش تصادف خودرو (سال 1353/ 1974)

محقق: دانشگاه کالیفرنیا (الیزابت لوفتوس و جان پالمر)

الیزابت لوفتوس و جان پالمر می خواستند نشان دهند حافظه انسان تا چه اندازه می تواند گمراه گردد. آن ها در آزمایش تصادف خودرو آنالیز کردند آیا وقتی از فردی که شاهد رویداد خاصی است، به روش هایی مختلف و هدف دار پرسش هایی مطرح گردد، می تواند تمام جزئیاتی را که دیده همان طور دست نخورده به یاد آورد؟

آن ها ابتدا به شرکت نمایندگان اسلاید هایی از صحنه یک تصادف خودرو را نشان دادند و سپس از آن ها خواستند به عنوان شاهد این تصادف بگویند چه دیده اند. شرکت نمایندگان آزمایش در دو گروه مجزا قرار داشتند و از هر گروه از آن ها با واژه هایی متفاوت پرسش هایی مانند سرعت راننده هنگام برخورد با وسیله نقلیه دیگر چقدر بود؟ یا خودرو وقتی به خودروی دیگر برخورد کرد چقدر تند می رفت؟ پرسیدند. هر یک از داوطلبان آزمایش در پاسخ به سوال های تکراری، پاسخ هایی می دادند که جزئیات شان با پاسخ های قبلی متفاوت بود.

این تحقیق نشان داد استفاده از کلمات مختلف در خصوص یک رویداد روی حافظه فرد اثر می گذارد و چقدر راحت می توان حافظه انسان را دستکاری کرد. محققان با انجام این آزمایش دریافتند با استفاده از تکنیک و روش های سوال پرسیدن به راحتی می توان کاری کرد که حافظه فرد دچار خطا گردد و اطلاعات نادرست بسازد. امروزه به این ویژگی حافظه که به شکلی ناخودآگاه فواصل حافظه را با تجارب غیرواقعی و خیالی پر می نماید و فرد، آن را بخشی از خاطرات واقعی خود می پندارد افسانه سازی (Confabulation) گفته می گردد. این موضوع در زمینه جرم شناسی و زمانی که شاهدی مورد پرس وجو قرار می گیرد، خیلی مهم است.

آزمایش عواقب نژادپرستی (سال 1347/ 1968)

محقق: جین الیوت (معلم مدرسه)

آزمایش نژادپرستی که با نام کلاس تقسیم شده انجام شد یکی از آنالیز های روان شناسی- اجتماعی جین الیوت بود که از ترور مارتین لوترکینگ در سال 1347/ 1968 الهام گرفته شده بود. جین الیوت که معلم بچه ها کلاس سوم دبستان بود، آزمایشی ترتیب داد تا بتواند اثرات بد نژادپرستی و تعصب را به دانش آموزان خود یاد بدهد. او بچه ها کلاس را به دو دسته چشم آبی و چشم قهوه ای تقسیم کرد.

روز اول، دانش آموزان چشم آبی را گروه باهوش تر و برتر نامید و به آن ها امتیاز بیشتری داد و دانش آموزان چشم قهوه ای را در گروه اقلیت ها قرار داد و آن ها را با دلایل شبه علمی، پست تر از گروه دیگر نامید. سپس او به گروه برتر گفت که ارتباط شان را با گروه پست تر قطع نمایند. این تقسیم بندی باعث تغییر رفتار سریع دانش آموزان شد تا جایی که چشم آبی ها کار های درسی آن روز را بهتر از چشم قهوه ای ها انجام دادند و در عین حال آغاز به بدرفتاری با گروه اقلیت کردند. در مقابل چشم قهو ه ای ها اعتماد به نفس شان را از دست دادند و حتی دانش آموزان باهوش این گروه نتوانستند تکالیف درسی روزانه شان را به خوبی انجام دهند.

روز بعد، الیوت به دانش آموزان گفت که در انتخاب دانش آموزان باهوش اشتباه نموده است و این دانش آموزان چشم قهوه ای هستند که باهوش تر و در نتیجه برترند. این بار چشم آبی ها در گروه اقلیت نهاده شدند و همه چیز برعکس شد و دانش آموزان چشم آبی گرفتار مسائل تبعیض و تعصب شدند.

در سرانجام آزمایش وقتی دانش آموزان دریافتند که تمام این تقسیم بندی ها صحیح نبوده و وجود گروه اقلیت مفهومی ندارد، شاد و از این آزمایش سخت رها شدند. در نتیجه این آزمایش بچه ها یاد گرفتند تبعیض میان افراد جامعه عاقبت خوشی ندارد.

دو سال بعد مستندی با نام چشم توفان (The Eye of the Storm) از این آزمایش تهیه شد و نتیجه آزمایش 15 سال بعد در برنامه ای با نام کلاس تقسیم شده با حضور همان بچه ها که اکنون بزرگسال بودند، مورد بحث و مصاحبه نهاده شد.

آزمایش همنوایی اَش (Asch)

محقق: دکتر سولومون اش (کالج سوارثمور) (سال 1330/ 1951)

دکتر سولومون برای ارزیابی این که وقتی افراد تحت فشار قرار می گیرند چقدر محتمل است با دیگران و استاندارد هایی که تعریف شده همراه شوند، آزمایش فوق العاده جالبی انجام داد.

او به چند گروه از داوطلبان شرکت نماینده در آزمایش تصاویری متشکل از چند خط با طول های متفاوت نشان داد و از آن ها یک سوال ساده پرسید: کدام یک از این خط ها بلندتر از همه است؟ ترفند این آزمایش، آنجا بود که در هر گروه از شرکت نماینده ها فقط یک شرکت نماینده، واقعی بود. باقی افراد صرفا کاری را انجام می دادند که محقق از آن ها خواسته بود. آن ها باید به این سوال ساده پاسخ غلط می دادند.

نتیجه خیلی جالب بود؛ تنها فرد واقعی گروه آزمایش همواره با اکثریت موافقت می کرد حتی اگر همه آن ها کوتاه ترین خط را بلندترین می گفتند.

این آزمایش هنگام آنالیز تعاملات افراد یک جامعه با یکدیگر مهم است و در واقع نمونه ای مشهور از وسوسه ای است که باعث می گردد بدون این که به حقیقت چیزی توجه داشته باشیم با دیگران همنوا و هم عقیده باشیم. در واقع بیشتر مردم جامعه دوست دارند دقیقا همان کاری را انجام دهند که اکثریت مردم انجام می دهند و درستی یا نادرستی آن کار ها برایشان اهمیتی ندارد.

آزمایش خطای هاله ای (سال 1356/ 1977)

محقق: ریچارد ایی. نیس بت و تیموتی دی کمپ ویلسون (دانشگاه میشیگان)

خطای هاله ای به زمانی گفته می گردد که افراد معمولا فردی را که ظاهری زیبا و جذاب دارد، باهوش و صمیمی می دانند و درباره او خوب قضاوت می نمایند.

محققان دانشگاه میشیگان برای اثبات این که مردم آگاهی کمی از طبیعت و اصل خطای هاله ای دارند و این موضوع روی قضاوت های شخصی شان، سوگیری و رفتار های پیچیده اجتماعی دیگر آن ها اثر منفی بگذارد، دست به آزمایش جالبی زدند.

در این آزمایش، به دو گروه از دانشجویان شرکت نماینده در تحقیق دو ویدئو نشان دادند که در آن ها یک مربی روان شناس به دانشجویان درس می دهد. این مربی، بلژیکی فرانسوی زبان بود که انگلیسی را با لهجه صحبت می کرد. او در یکی از این ویدئو ها خود را فردی بسیار دوست داشتنی و باهوش و پرانگیزه نشان داد که دانشجویانش به او احترام می گذاشتند. او هنگام تدریس انعطاف پذیر بود و در خصوص موضوع مورد بحث شان در کلاس درس با اشتیاق صحبت می کرد. اما در ویدئوی بعدی همین مربی به فردی نچسب، سرد و غیرقابل اعتماد تبدیل شد که هنگام تدریس کوچک ترین انعطافی از خود نشان نمی داد. هر گروه از دانشجویان فقط یکی از این ویدئو ها را مشاهده کردند. محققان پس از پخش این دو ویدئو، از دانشجویان خواستند در خصوص ظاهر، رفتار و لهجه این مربی روان شناس از به شدت خوب تا به شدت بد در یک مقیاس 8درجه ای امتیاز بدهند.

همچنین محققان از دانشجویان پرسیدند چقدر علاقه آن ها به مربی و البته چقدر از ویژگی های شخصیتی او در امتیازدهی شان نقش داشته است. پس از تکمیل پرسشنامه، واکنش دانشجویان به نتیجه کار جالب بود. آن ها به مربی در ویدئوی اول امتیاز بیشتری داده بودند و در عین حال معتقد بودند علاقه شان به مربی تاثیری روی رتبه بندی شان نداشته است. اما نمی دانستند واقعا چرا به مربی اول رتبه بالاتری داده بودند، در حالی که در دو ویدئو تدریس یکسان بود و فقط ویژگی های شخصیتی مربی تفاوت داشت.

این آنالیز نشان داد مردم پدیده خطای هاله ای را درک می نمایند، اما متوجه آن نیستند. در واقع بدون آن که تشخیص دهند، دچار این خطا می شوند. به دلیل وجود این خطا، انسان ها در خصوص افراد قضاوت های نادرست انجام می دهند. مثلا، اگر فردی در نظرمان جذاب نیاید، یا یک ویژگی منفی داشته باشد، ویژگی های مثبت و خوب او را هرگز نمی بینیم و او را مطلقا بد می دانیم!

منبع: جام جم آنلاین
انتشار: 12 تیر 1400 بروزرسانی: 12 تیر 1400 گردآورنده: sadeghvilla.ir شناسه مطلب: 995

به "مراقب خطاهای ذهنت باش!" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "مراقب خطاهای ذهنت باش!"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید